حالا سوال اصلی اینجاست که ناترازی بانکی چیست و چگونه ایجاد شد؟ همچنین باید دید که نقش فعالیتهای دولت و بانک مرکزی در ایجاد این ناترازی چه بوده و چرا این دو نهاد تاکنون موفق به بهبود شرایط ناترازی بانکها نشدهاند؟
مهدی پازوکی، اقتصاددان واستاد دانشگاه در مورد موضوع ناترازی بانکی اظهار داشت : در حال حاضر، نظام بانکی ایران ۴۰ سال از دنیا عقب است. نظام بانکی ایران با دنیا کار نمیکند؛ زیرا به دلیل خودتحریمی و نپذیرفتن شرایط FATF با وجود تصویب در مجلس و شورای نگهبان، شبکه بانکی ایران تحریم است. همچنین بعد از حمله تندروها به سفارت بریتانیا در تهران در سال 1390 بانک مرکزی ایران تحریم شد و هزینهای که بابت تحریم بانک مرکزی پرداخت شده، متوجه این تندروهاست.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: از سوی دیگر، نظام بانکی ایران دچار یک بیانضباطی شده و این هم از دوره احمدینژاد شروع شد. بانکهای خصوصی، صندوقها و موسسات اعتباری سر برآوردند که جز هزینه و مشقت برای ملت ایران چیزی نداشتند. متاسفانه این بانکها و موسسات، نقدینگی را که یکی از مهمترین عوامل تورم است افزایش دادند.او افزود: با اقدامات این بانکها و موسسات، بیانضباطی پولی اقتصاد ایران را فرا گرفت. برخی از این بانکها و موسسات، شرکتهای خود را تاسیس کردند و تسهیلات را به این شرکتها تخصیص دادند؛ در حالی که وظیفه بانک، بنگاهداری نیست. در واقع خیلی از بانکها و حتی بانکهای دولتی، بنگاهداری میکنند که این موضوع باعث بیانضباطی پولی میشود؛ زیرا بانکها به بانک مرکزی مقروض میشوند و حجم نقدینگی در اقتصاد ایران را بالا میبرند.وحید شقاقی شهری، کارشناس اقتصادی و عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی، در مورد ناترازی بانکی گفت: قسمتی از ناترازی بانکها مربوط به تسهیلات تکلیفی است که دولت بر بانکها تحمیل کرد. بنگاهداری بیرویه بانکها با استفاده از حفرههای قانونی و نگرش دولتی به نظام بانکی نیز دیگر دلایل ناترازی بانکی هستند. همچنین وقتی دولتها با کسری بودجه مواجه شدند، به منابع بانکها دستدرازی کردند. یعنی بانکهای دولتی در سالهای اخیر به یکی از صندوقهای دولت تبدیل شدند.
این استاد دانشگاه توضیح داد: بانک مرکزی استقلال کافی را ندارد و ایرادهایی هم در خود سیستمهای نظارتی بانک بوده که موجب شد ناترازیهای بانکها تشدید شود. ناترازیهای اقتصاد کلان و کسریهای بودجه موجب شد خود دولتها بهتدریج به بانکها به چشم یک منبع مالی نگاه کنند و میلی به اصلاحات بانکها نداشتند. همچنین بانک مرکزی هم توان حل آن را نداشت. به علاوه، در اقتصاد ایران سلطه مالی در بخش پول حاکم است.
علی اکبر نیکو اقبال، کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه تهران در همین رابطه گفت: برای بررسی راهحل مشکل ناترازی بانکی باید دید کشورهایی که در دهههای گذشته پیشرفتهایی در این زمینه داشتهاند، با دولت و بانک مرکزی چه برخوردی کردهاند. بانکهای مرکزی در اروپا استقلال دارند و در انتخاب رئیس بانک مرکزی هیچ وابستگیای به دولت وجود ندارد. تاکید اصلی بر استقلال بانک مرکزی و گروه مدیریتی آن شامل رئیس کل و معاونان اوست. در این صورت دولت دخالتی ندارد و از بانک مرکزی استقراض نمیکند.این استاد دانشگاه افزود: ما هم میگوییم باید بانک مرکزی مستقل داشته باشیم، اما با این همه پرسنل و نیروهایی که بیشتر و بیشتر میشوند، نمیتوان کمترین استقلالی در بانک مرکزی ایران مشاهده کرد.یوسف محنتفر، کارشناس اقتصادی و عضو هیات علمی دانشگاه مازندران، نیز در این باره توضیح داد: نظام بانکی کشور در دهه 1390 با ناترازیهای شدیدی روبهرو شد. این ناترازیها گاهی آشکار میشوند و گاهی پنهان میمانند. امروزه ناترازی به عارضه وحشتناک اقتصاد تبدیل شده است.
این کارشناس اقتصادی درمورد دلایل ناترازی بانکی گفت: دلیل اصلی ناترازی بانکها کسری بودجه دولت است. بودجه با کسری بسته میشود و دولتها طی سنوات گذشته کسری بودجه شدیدی داشتند. عوامل دیگری مثل افزایش پایه پولی در اقتصاد ملی، تورم، کاهش ارزش پول ملی، رشد اقتصادی پایین و تحریمها نیز در ناترازی بانکها سهیم هستند.
او افزود: یکی دیگر از عوامل مهم ناترازی بانکها، تسهیلات تکلیفی هستند که دولت و بانک مرکزی با وضع قوانینی این تکالیف را به بانکها تحمیل میکنند. نکته بعد، فعالیتهای غیرمولد بانکها هستند. در داخل و خارج از اقتصاد، همه به بنگاهداری بانکها اشاره میکنند. فعالیتهای غیرمولد بانکها در اقتصاد، اثر منفی در کل نظام اقتصادی ایران به جا گذاشته است.محنتفر راهکار برون رفت از این بحران را چنین برشمرد: «بانک مرکزی به عنوان تنظیمگر و ناظر بر شبکه بانکی باید بادقت موضوع ناترازی بانکها را بررسی و برای آن چارهاندیشی کند. حمایت از تولید باید جای بنگاهداری را بگیرد. این اتفاق یا با دستورالعمل و بخشنامه رخ میدهد یا با توبیخ، تنبیه و حتی لغو مجوز فعالیت بانک میسر خواهد شد. بانک باید در رشد اقتصادی اثرگذار باشد، نه در نابودی اقتصاد!
در همین پیوند ،میرسامان پیشوایی، کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه علم و صنعت، نیز اظهارداشت: عمدهترین اشکال در حوزه ناترازی بانکی این است که بانکها بدون پشتوانه کافی، منابعی را در اقتصاد کشور آزاد میکنند و باعث خلق پول و نقدینگی میشوند. این روند در قالب تورم خود را در اقتصاد کشور نشان میدهد.
این کارشناس اقتصادی توضیح داد: ناترازی که درباره آن صحبت میکنیم یعنی بدون اینکه تولید ناخالص داخلی بالا رفته باشد، حجم نقدینگی زیاد شود؛ در این شرایط نقش تنظیمگرایانه و نظراتی بانک مرکزی بسیار مهم است. انحراف دیگر در نظام بانکی کشور این است که از بانکها برای تأمین مالی زیرمجموعههای آنها استفاده میشود و بیشتر بانکهای خصوصی این مشکل را دارند.پیشوایی درمورد اصلاح ناترازی بانکها نیز گفت: در مورد اراده اصلاح وضعیت ناترازی بانکها باید دو نقش تعریف کنیم که یکی نقش دولت و دیگری نقش بانک مرکزی است. در مورد بانک مرکزی این ادعا وجود دارد که باید نسبت به دولت مستقل عمل کند و وابسته به دولت نباشد؛ زیرا مشکلات نظام پولی کشور از همین وابستگی به دولت آغاز میشود.این کارشناس اقتصادی ادامه داد: مهمتر از این، نقش بانک مرکزی است تا با قواعدی که برای نظارت و تنظیمگری بانکها قرار میدهد، سعی کند انقباض مالی ایجاد کند و شرایطی را به وجود آورد تا منابع به شکل عادلانه و مبتنی بر شایستگی در اختیار بخش پولی قرار بگیرد و تولید ناخالص داخلی را افزایش دهد.
اگر تزریق منابع بیشتر به افزایش تولید ناخالص داخلی منجر شود، اشکالی ندارد و افزایش تورم را در پی نخواهد داشت.
بانکهای دولتی به صندوق دولت تبدیل شدهاند؛
یکی از مشکلات اقتصادی ایران که چالشهای ناشی از در سالهای اخیر، بیش از پیش به چشم میآید، ناترازی بانکی است. ناترازی بانکی نه تنها پایداری مالی بانکها را تهدید کرده، بلکه با اثرگذاری رو فعالیت بانکها، کاهش توان تولیدی بنگاهها و ایجاد تورم، بخش واقعی اقتصاد را نیز با معضلات بسیاری مواجه کرده است.
ثبت دیدگاه