سهشنبه شب همین که یکی از وسایل برقی را روشن کردم، خانه در تاریکی فرو رفت. در دلم گفتم، خداحافظ لوازم خانگی! فلش موبایل را روشن کردم تا فیوز پریده را برگردانم سرجایش. فیوز سرجایش بود. زیر لب گفتم خداحافظ فیوز ساختمان! باید میرفتم سراغ مدیر ساختمان که ساکن واحد رو به رویی است تا فیوز را وصل کند. قبل از اینکه از خانه بیرون بروم از پنجره نگاهی به بیرون انداختم و وقتی کوچه و خیابان تاریک را دیدم متوجه شدم من عامل قطعی برق نبودم. خبر تعطیلی چهارشنبه را هم در تاریکی و با موبایلی که کمتر از ۱۰ درصد از شارژش باقی مانده بود، در حالی که پتویی به دور خودم کشیده بودم و به شوفاژی که رو به سردی میرفت تکیه داده بودم، در یکی از کانالهای تلگرام خواندم. اعلام شد که مدارس، ادارهها، بانکها و کمی بعد، بورسها در رروز چهارشنبه ۲۴ بهمن ماه، تعطیل هستند. دلیل تعطیلی در تاریکی و سرما مشخص بود: کمبود انرژی.
خداحافظ آلودگی، ما تعطیلیم!
صبح چهارشنبه، مثل هر روز از خانه بیرون رفتم. ما نه در مدرسه کار میکنیم، نه بانکی هستیم و نه بورسباز و همیشه باید در محل کارمان حاضر شویم. سوپرمارکت سحرخیز محله که ساعت کارش را با اولین دانشآموزهای مدرسهای در همسایگیاش تنظیم میکند، تعطیل بود. مترو هم خلوت بود؛ آنقدر که صندلی خالی داشت و حتی در ایستگاه تقاطعی که مقصد هر روزهام است، بر خلاف همیشه از ازدحام خبری نبود. خلوتی که تعطیلی اجباری به تهران هدیه داده بود، روی پاکیزگی هوا هم تأثیر داشت؛ آسمان صبحگاهی صاف و شفاف بود و کوههای نشسته در زیر برف، از هر خیابان شمالی دیده میشدند.
احتمالاً کارکنان مشاغل خصوصی یا مراکز خدماتی ضروری مثل بیمارستانها، چهارشنبه زودتر از روزهای غیر تعطیل، به محل کارشان رسیدند؛ اما آیا سرعت انجام کارها هم در این روز نیمه تعطیل همین قدر بالا بوده است؟
گلایه خصوصیها از تعطیلی دولتیها
هانیه* که در اتاق بازرگانی کار میکند، معتقد است یک روز نیمهتعطیل، جزو بلندترین روزهای هفته است؛ چون بعضی از کارها پیش نمیرود و بعضی دیگر به کندی انجام میشود. او میگوید «ما نماینده بخش خصوصی هستیم و بخش خصوصی، تعطیلی ندارد». اتاق بازرگانی برای امور مختلف با بخش دولتی در ارتباط است و هانیه هم که باید در تماس با چند سازمان دولتی، موضوعی را پیگیری میکرد، این قسمت از کارهای چهارشنبه را به کارهای اولویتدار شنبه موکول میکند.
بانکها تعطیل باشند هم مردم خرید میکنند و کارت میکشند و انواع تراکنش را انجام میدهند. داوود با خنده میگوید: بانک تعطیل نمیشود، کارمندهای بانک تعطیل میشوندرویا که در یک شرکت بازرگانی خصوصی کار میکند، از اینکه باید در چنین روزی در محل کار خود حاضر باشد، گلایه دارد. «وقتی همه تعطیل هستند چرا ما باید سرکار باشیم؟» رویا مسئول سامانهای است که امور صادرات و واردات در آن انجام میشود. او میگوید کارهایی که از سمت خودشان قابل انجام است، در روزی که دولتیها تعطیل باشند هم پیش میرود. چون به جای افراد با سامانه سروکار دارد، اما پیگیریهای بعدی یا برخی تأییدیهها را نیروی انسانی انجام میدهد و برای این قسمت، باید تا روز کاری بعد صبر کرد.
یک روز تعطیل با بانکیها
داوود مهندس کامپیوتر است و در یک شرکت خصوصی که زیرساخت امنیتی را برای بانکها فراهم میکند، مشغول به کار است. بر اساس قانون نانوشته شرکت داوود، در چنین روزهایی یا روزهای بین دو تعطیلی، بعضی از همکارها در شرکت حضور دارند و بعضی دیگر در دسترس یا به قول خودش on call هستند. «کار ما فرق میکند، بانک تعطیلی ندارد. بانکها تعطیل باشند هم مردم خرید میکنند و کارت میکشند و انواع تراکنش را انجام میدهند.» داوود با خنده میگوید «بانک تعطیل نمیشود، کارمندهای بانک تعطیل میشوند.»
نظر کارمندهای بانک اما چیز دیگری است. چنین تعطیلاتی برای بعضی آنها به معنای یک روز استراحت بدون مشتری است. بهاره کارمند شعبه یک بانک دولتی است و میگوید نمیداند در روزهای نیمهتعطیل، از خدا چه بخواهد! «در روزهای نیمهتعطیل، خدا را شکر میکنم که میتوانم یک روز آرام در خانه داشته باشم. اما بعد که یادم میآید فردای چنین روزی، مشتریهای بیشتری برای کارهای عقبمانده روز تعطیل به ما مراجعه میکنند، از خدا میخواهم من هم در شعب کشیک کار کنم. شلوغی روز بعد به خصوص با بعضی از مشتریهای نگرانی که مهلتی را به دلیل تعطیلی از دست دادهاند، به ماندن در خانه نمیارزد» اما هدیه که کارمند شعبه یک بانک خصوصی است، این تعطیلیها را نعمت میداند: «برای من با رئیسی که اهل مرخصی دادن نیست و مانده بیست و چند روزه مرخصی، چنین تعطیلاتی متأسفانه نعمت هستند.»
دانیال که در ستاد بانک کار میکند و فارغ از تعطیلی، به شیوه کاریاش معترض است. «ماهیت کاری من و همکاران من در این اداره طوری است که میتوانیم دورکار باشیم. ما با اطلاعات مشتریان یا اطلاعات محرمانهای که نباید در سیستمهایی غیر از سیستم داخلی بانک باز شوند کار نمیکنیم. البته، همه ادارات این طور نیستند اما اداره ما با اتوماسیون و سامانهای کار میکند که میتوان با حفظ امنیت، در خانه هم به آنها دسترسی داشت. ما به طور کلی میتوانیم دورکار باشیم در روزهایی مثل شنبه همین هفته یا هم میتوانستیم دورکار باشیم، اما ناچاریم در محل کارمان حضور فیزیکی داشته باشیم.»
در هفتهای که گذشت، یک عرضه اولیه که برای شنبه برنامهریزیشده بود، به دلیل تعطیلی به چهارشنبه موکول شد و تعطیلی چهارشنبه باعث شد یک بار دیگر به تعویق بیفتد
دانیال معتقد است تعریف مدیران از کار، همان تعریف سنتی حضور فیزیکی در ساعات مشخص است. او میگوید مدیران از فناوری روز جاماندهاند و اگر با بخش IT هماهنگ باشند، میتوانند برخی ادارات را که با اطلاعات مشتریان یا دیگر دادههای حیاتی بانک سروکار ندارند، دورکار کنند. نظر شخصی دانیال این است که با فراهم کردن زیرساخت دورکاری برای بسیاری از مشاغل، مصرف انرژی بخش تجاری و خدمات بهینه میشود و شاید با این روش بتوان بخشی از کمبود برق تابستان و کمبود گاز نیمه دوم سال را جبران کرد. البته او به مصرف انرژی خودش هم حساس است: «دور کار که باشیم برای هر رفت و آمدی بنزین نمیسوزانیم».
مهسا و محمد هم زوج جوانی هستند که برای آغاز زندگی به شدت نیازمند وام ازدواج بودند و تعطیلات مدام کارشان را عقب میانداخت. موسی هم از این گلایه دارد که جنسی که سفارش داده، مدتهاست ارسال نمیشود، چون به گفته فروشنده، خط تولیدش خوابیده است.
هفته یک روز در میان تعطیل؛
هفتهای که پشت سر گذاشتیم با تعطیلی شنبه آغاز شد و با تعطیلی چهارشنبه به پایان رسید. تعداد روزهای تعطیل به دلیل کمبود انرژی، سال به سال بیشتر میشود و پیامدهای منفی آن، حالا نه فقط صنایع بزرگ که زندگی روزمره همه ما را تحت تأثیر قرار میدهد.
ثبت دیدگاه