تقریبا در همه دوره های بعد از استقلال میتوان گفت که در تلاش بوده تا کشوری را شریک و همراه خود داشته باشد. در دوره ای اتحاد جماهیر شوروی، بعد مصر، عراق، لبنان و ایران و روسیه. این فهرست متحدان اصلی سوریه در دستکم پنجاه سال گذشته است. همراه با موج کمونیستی، با اتحاد جماهیر شوروی همراه بود ولی در معادلات امریکایی نیز سعی میکرد نقش ایفا کند. صاف و پوست کنده اگر بخواهیم بگوییم سوریه در همه سالهای بعد از شکل گیری به دلیل شرایطی که در آن واقع شده، به کمک متحدی برای همراهی وابسته بوده است؛ روزی بلوک کمونیستی و شوروی روز دیگری مصر و در بحران های اخیر به کمک روسیه و ایران وابسته بود.
نقیض آن همین بحران اخیر است که نتوانست کمک شایانی توجهی از ایران و روسیه دریافت کند که بحرانی ده روزه، نسخه اسد را پیچید.
کودتا پشت کودتا
حتی تا قبل از بهار عربی هم سوریه کشوری نسبتا آرام، روی سیلی خروشان بود. آنهم به مدت سی سال. از همین رو، بحران در سوریه، از بهار عربی شروع نشد اما با موج بهار عربی، اوج گرفت.
کودتا پشت کودتا، سرنگونی جنبشها و اعتراضها پشت دیگری و لایههای تو در توی امنیتی و نظامی. سوریه کشوری خوابیده زیر لایه عمیق نظامی بود. نیم قرن حاکمیت اقلیت علوی بر اکثریت که اتفاقا خودش سالها نه، قرنها، در محدودیت و تنگنا بوده تا زمانی که با تشکیل ارتش و بعد حزب بعث و نهایتا کودتای آرام حافظ اسد یعنی پدر بشار روی کار آمدند. عبور از قرنها محدودیت.
تقریبا در همه دوره های بعد از استقلال میتوان گفت که در تلاش بوده تا کشوری را شریک و همراه خود داشته باشد. در دوره ای اتحاد جماهیر شوروی، بعد مصر، عراق، لبنان و ایران و روسیه. این فهرست متحدان اصلی سوریه در دستکم پنجاه سال گذشته است. همراه با موج کمونیستی، با اتحاد جماهیر […]
ثبت دیدگاه