تحولات سوریه را که پس از توافق آتشبس رژیم اسرائیل و لبنان آغاز شد، شاید بتوان سریعترین دگرگونی در تاریخ معاصر این کشور دانست؛ تحولی که متأثر از مؤلفههای منطقهای و بینالمللی همچون همسایگی با لبنان، اردن، ترکیه و رژیم اسرائیل، نقش سوریه در محور مقاومت، روابط استراتژیک با جمهوری اسلامی ایران، نگاه غرب به نقش سوریه در منطقه و موقعیت ژئوپلیتیک آن بویژه در مرزهای غربی که محل استقرار پایگاههای نظامی روسیه بود، قرار داشت.
با این حال میتوان به چند نکته در ارزیابی این رویداد اشاره کرد. اول آنکه، سرنوشت حکومتهای مستبد مبتنی بر پایگاه حداقلی، چیزی جز سرنوشت حکومت ۵۰ ساله سوریه نیست. سوریه دارای اطلس متنوع قومی و مذهبی است. ۷۳ درصد اهل سنت، ۸ درصد کرد و سنی، قریب به ۱۵ درصد علوی (در غرب سوریه)، ۲ درصد دروزی و ۱ درصد هم اقلیت شیعه زندگی میکنند. ابتناء حکومت بعث سوریه به پایگاه ۱۲ تا ۱۵ درصدی علوی و برخوردهایی نظیر آنچه در سال ۲۰۱۱ در شهر درعا میان حکومت و مردم رخ داد؛ زخمهای کهنهای است که مرهم پیدا نکرد. اگرچه با نقش پررنگ ایران، حزبالله لبنان و کمک نظامی روسیه از سقوط دمشق در آن زمان جلوگیری شد اما حاکمیت یکپارچه سوریه از بین رفت.
در این بستر لغزان شکافهای قومی و مذهبی، ماهیت بسته حکومت نیز بحرانی بر بحرانها افزود و چشم حکومت را بر مشکلات سوریه بست. سقوط ارزش پول ملی و بروز مشکلات اقتصادی کار را به جایی رساند که حتی افسران عمدتاً علوی ارتش ماهانه بیش از ۲۰۰ دلار برای تأمین معیشت دریافت نمیکردند. جامعه ناراضی، اقتصاد سقوط کرده، کاهش روحیه وفاداری و مقاومت دولتمردان و نظامیان علوی باعث شد این شرایط پیش بیاید.
حال آنکه اگر اسد و اعضای حزب بعث به دور از سنت حکومتهای بسته، واقعیات جامعه را در نظر میگرفتند شاهد آن نبودیم که معارضان بتوانند شعاع ۶۰۰ کیلومتری محل اسکانشان در ادلب تا دمشق را آزادانه طی کنند. در کنار این عوامل باید به عامل دیگری اشاره کرد و آن وسوسهای بود که ۲ سال گذشته از سوی برخی کشورهای عربی، امریکا و اسرائیل مطرح شد؛ اینکه اگر دمشق از ایران و لبنان فاصله بگیرد و به غرب نزدیک شود، آنان دمشق را در بازسازی اقتصادی حمایت میکنند. در عمل هم بشار اسد به این وسوسه علامتهایی نشان داد و آخرین این علامتها در اجلاس سه هفته پیش ریاض دیده شد. ترسیم علل بحران اخیر سوریه و عاقبت آن و مرتبط دانستن آن با بحرانهای قبلی منطقه میتواند رویدادی عبرتآموز باشد.
این اشاره لازم است که بیانیه وزارت امور خارجه پیرامون این رویداد بیانیهای متین و واقعبینانه بود و به نظر میرسد دولت سیاست درستی در قبال سوریه در پیش گرفته است. امنیت هر کشوری در غرب آسیا امنیت ایران است و باید امیدوار بود با تشکیل یک دولت توافقی و مشارکتی در سوریه از بروز دوران طولانی هرجومرج در این کشور مهم منطقه جلوگیری شود.
تحولات سوریه را که پس از توافق آتشبس رژیم اسرائیل و لبنان آغاز شد، شاید بتوان سریعترین دگرگونی در تاریخ معاصر این کشور دانست.
نویسنده : حسن رسولی
ثبت دیدگاه