با مرور اتفاقات چند ماه اخیر در منطقه به روشنی میشود شکستهای متوالی ایالات متحده در منطقه را مشاهده کرد که روز به روز بر تعداد و مقیاس آنها افزوده میشود و دولت بایدن ناگزیر است به هر طریق افکار عمومی را از این شکستها دور کند. شکستهایی که مرور آنها میتواند اهداف پشت پرده حملات به عراق و سوریه و به دنبال آن جنجال رسانهای آمریکا و مقامات آمریکایی را به تصویر بکشد.پس از عملیات طوفانالاقصی و حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه ایالات متحده یکی از اصلیترین حامیان جنایات این رژیم در نوار غزه بود. تأمین صلاح و مهمات و انواع پشتیانیهای لجستیکی و نظامی در بالاترین سطح ممکن رژیم صهیونیستی را به سمت ارتکاب جنایات بیسابقه این رژیم در نوار غزه پیش برد.
این حمایتها به هیچ نتیجهای منجر نشدند بلکه انزجار و خشم عمومی نسبت به اقدامات ایالات متحده در سراسر جهان و در داخل آمریکا را نیز در پیداشتند. از طرفی رژیم صهیونیستی نیز به هیچکدام از اهداف ادعایی خود در نوار غزه دست نیافت که هیچ حالا هم زمزمههایی از پذیرش شروط حماس برای آتشبس در نوار غزه به گوش میرسد. در نهایت آنچه از حمایت از رژیم صهیونیستی برای ایالات متحده در این جنگ باقی مانده لکه ننگی است که سالها و شاید تا ابد بر پیشانیاش نقش بسته است.بزرگترین شکست سالهای اخیر ایالات متحده در منطقه خاورمیانه را میتوان در مواجهه با نیروهای یمنی در دریای سرخ مشاهده کرد که این نیروها شریان حیاتی تجاری را به روی رژیم صهیونیستی بسته و با حملات خود به سرزمینهای اشغالی معادلات منطقه و ایالات متحده و رژیم صهیونیستی را نیز به هم زدهاند.
به جرأت میتوان گفت رژیم صهیونیستی در ابتدای حملات به غزه به تنها گزینهای که فکر نمیکرد هدف قرار گرفته شدن از جانب نیروهای یمنی و همچنین بسته شدن تنگه حیاتی بابالمندب بود که توانست اقتصاد این رژیم را به شدیدترین شکل ممکن تحت تأثیر قرار دهد. در همین رابطه روزنامه انگلیسی گلوبس از خسارت سنگین و ضربه به شرکتهای کشتیرانی و احتمال تعطیلی بندر ایلات در سرزمینهای اشغالی خبر داد. لذا با این شرایط شریان حیاتی اقتصاد اسرائیل به دلیل فرار سرمایه از سرزمینهای اشغالی بسته میشود و همین امر موجب تضعیف اقتصاد این رژیم خواهد شد.
پس از حمایت بی حد و حصر ایالات متحده از جنایات رژیم صهیونیستی در جنگ غزه حملات نیروهای مقاومت در عراق و سوریه به پایگاههای آمریکا شدت گرفت. ایالات متحده به زعم اینکه با پاسخ دادن به این حملات میتواند از شدت آنها بکاهد چندین بار مواضع نیروهای مقاومت را به صورت محدود هدف حملات هوایی و پهپادی قرار داد. علیرغم این حملات، هدف قرار گرفتن پایگاههای ایالات متحده در عراق و سوریه نه تنها کم نشد بلکه نیروهای مقاومت در عراق و سوریه بر شدت و تعداد حملات خود افزودند و در مهمترین این حملات پایگاه «برج ۲۲» در مرز اردن و سوریه هدف قرار گرفت که در نتیجه آن سه نظامی ایالات متحده کشته شدند.طبیعتاً با این حجم از شکستهای پی در پی در منطقه، حملات ایالات متحده به عراق و سوریه که با جنجال رسانهای از طرف مقامات این کشور همراه بود را میتوان تلاشی برای فرار از فشارهای وارد بر دولت جو بایدن تلقی کرد.
ایالات متحده که عمری خود را قدرت بلامنازع جهان معرفی کرده و به دلایل مختلف حضور خود را در منطقه توجیه کرده است حال متحمل شکستهایی است که کل هژمونی آن را زیر سوال میبرد. اکنون نه تنها مردم منطقه و خاورمیانه بلکه مردم جهان به روشنی میتوانند مشاهده کنند که سیاست ایالات متحده در خاورمیانه و به خصوص در برابر جمهوری اسلامی شکست خورده است.دامنه شکستهای ایالات متحده در منطقه و در برابر جمهوری اسلامی به حدی مشخص و مبرهن است که حال مقامات آمریکایی نیز دهان به اعتراف میگشایند. در تازهترین مورد مایک جانسون، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا در سخنانی سیاست بایدن در قبال ایران را شکست خورده دانست.بدین ترتیب به جرأت میتوان گفت که حملات اخیر ایالات متحده در سایه شکستهای متوالی این رژیم چیزی جز یک سرپوش برای در امان ماندن از انتقادها و فشار افکار عمومی و جهانی نبود. هر چند که این سیاست نیز با تحولات منطقه به نظر نمیرسد چندان دوام بیاورد.
چرا هدف قرار دادن مکانهای خالی باید این همه بین رسانههای آمریکایی و مقامات این کشور سروصدا کند؟
ثبت دیدگاه