این متخصص آسیبهای اجتماعی تاکید کرد: وجود آسیبهایی مثل اعتیاد، کارتن خوابی یا کودکان خیابانی نشانه وجود بیماری در جامعه است که این بیماریها، ریشههایی دارد. یک راه حل این است که با صورت و ظاهر آن برخورد شود و به طور مثال به سراغ طرحهای جمع آوری برویم و آسیب دیده ها را از سطح جامعه خارج کنیم تا کسی متوجه آنها نباشد.
او افزود: وقتی این آسیبها وجود داشته باشد مشهود است و در مسیر زندگی مردم خودش را به اشکال مختلف نشان میدهد. به طور مثال ممکن است یک معتاد دست به جرایم دیگری بزند یا یک کودک خیابانی و متکدی چهره شهر را به قول بعضی، از آن حالت رمانتیک خارج کند و انواع و اقسام این آسیبها که قاعدتا یکی از عوارضشان صورت آنها است و همچنین آثار دیگری که بر آنها مترتب میشود. او با بیان اینکه در وهله اول سادهترین کار استفاده از مسکن و برطرف کردن صورت بیماری است، خاطرنشان کرد: با این کار ما میدانیم که بیماری و آسیب زائل نمیشود، چون ریشه درد و بیماری وجود دارد.در همه جوامع اعتیاد وجود دارد و طبیعی است. یک زمانی هست که میزان اعتیاد آنقدر زیاد است که قابل اغماض نیست و یک موقع آن قدر کم است که به نظر نمیآید. در جوامعی که میزان آسیب خیلی محدود و کم است، روانشناسانی هستند که کمک میکنند این تعداد کم هم درمان شوند. افراد برای مثال به مراکز خاصی مثل مراکز بازپروری معرفی میشوند. مراکزی که میتوانند آنها را اصلاح کنند و به جامعه برگردانند. به آنها شغل می دهند و مشکلاتشان را رفع می کند. وی افزود: البته یک موقعی هست که آنقدر آسیبهای اجتماعی زیاد است که راه حلهای فردی و روانشناس و مددکار نمیتوانند آنها را بر طرف کنند. اینجا ریشه بیماری عمیق است و شدت دارد مثل برخی از آسیبهایی مانند اعتیاد که در جامعه است.او با اشاره به محله، محل کار و دانشگاه به عنوان مکانهایی که آسیبهای اجتماعی در آن وجود دارد، افزود: خواه ناخواه نمیتوانیم با برخورد تک به تک مشکل را حل کنیم. روانشناس و مددکار دیگر از پس اینها بر نمیآیند و مستلزم شناخت عمیقتر مساله است.
معیدفر تاکید کرد: ما میبینیم هر سال تعداد و شدت آسیبها بیشتر میشود چون ما با معلولها تلاش کردیم مشکل را حل کنیم نه با علتهای اصلی. برخوردهای دفعی و حذفی نشان دهنده سطح نگرش حداقلی در مواجهه با آسیبها و مسایل اجتماعی است.برای نجات جامعه از این آسیبها ما نیازمند پژوهشها و تحقیقات متعدد هستیم. ما برای مواجهه با هر مسالهای نباید با صورت مساله برخورد کنیم.
وی تاکید کرد: اگر قرار بود مشکل با راه حل سطحی حل شود که تاکنون این راه حلها جواب داده بود. ما دهه هاست با همین استراتژی با پدیدههای اجتماعی برخورد میکنیم و هیچ کدام آنها هم در هیچ زمانی جواب نداده است. وی خاطر نشان کرد: در حوزه کاهش آسیب های اجتماعی نتوانستهایم یک گام به جلو برداریم. چون نگاه ما علت شناسانه، کارشناسی و علمی نبوده و قهری بوده است.
این جامعهشناس در ادامه گفت: برای مواجهه با صورت قضایا راحت میشود راه حلهای فوری ارائه کرد، اما در ارتباط با علتهای اصلی و عمیق ممکن است در کل کشور نشود، یک راه حل واحد ارائه کرد و در واقع باید در هر منطقه از کشور با توجه به فرهنگ خاص آن، مسائل و مشکلاتش را حل کرد. باید بررسی کنیم آیا در منطقهای مثل مناطق حاشیهای ایران فقر و مشکلات اقتصادی علت اصلی وجود آسیب ها هستند یا مثلا در برخی مناطق دیگر نابرابری اجتماعی دامن زننده به این قضایا هستند.
معید فر خاطر نشان کرد: در کلانشهرهایی مثل تهران و کرج یا شهرهایی که یک وضعیتهای خاصی پیدا کردهاند پدیده کودک کار و خیابان چند لایه است. یکی از لایههای آن قاعدتا این است که بخشی از کودکان کار معمولا مهاجر هستند. خوب که نگاه کنید گاهی اوقات کودکانی دیده میشوند که ایرانی نبوده و پاکستانی و افغانستانی هستند. از کشورهای همسایه آمدند و چون تهران کلانشهر بزرگی است و افراد در آن گم و ناپیدا میشوند ممکن است که بخشی از این کودکان کار و خیابان که بخش کمی هم نیست به این شکل باشند. این یک پدیده است که برخورد و مواجهه با آن هم متفاوت است.
وی افزود: در تهران یا کلانشهری مثل کرج نابرابریها بیشتر از سایر جاها است. اگرچه نابرابریهایی در کلان کشور بین تهران با مناطق حاشیهای و مرزی زیاد میبینیم، ولی در درون خود هر کدام از این مناطق باز نابرابری مهم است. نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی زیاد است. در یک شهری مثل تهران ثروتمندترین آدمها را میشود پیدا کرد.
او در ادامه افزود: جلوههای ثروت به شدت زیاد است از ماشین و خانه گرفته تا طرز زندگی. در نقطه مقابل آن فقیرترین و جلوههای شدید فقر را هم میبینیم. در یک مکان حضور این دو جلوه خیلی میتواند تاثیر گذار باشد چون به هر حال مناطقی داریم مثل حاشیههای کلانشهرها که فقر گستردهای در آن وجود دارد. به سرعت افراد این حاشیه شهرها میتوانند با بالای شهر مرتبط باشند.
وی تاکید کرد: این فقر و نابرابری شدید باعث میشود افراد فقیر به محله های برخوردار منتقل شوند و در آنجا بخشی از مشکلشان را حل کنند. در آن منطقه افرادی هستند که یک گوشه چشمی نشان دهند و طرف بتواند یک درآمدی کسب کند.
معیدفر افزود: نابرابری اجتماعی شدید مشوق این میشود که افراد بتوانند از منطقهای به منطقهای دیگر کشیده شوند و مشکل خودشان را بخواهند اینطوری حل کنند در حالی که اگر نابرابری به این شدت نبود میتوانست شیوههای دیگری از حل مساله وجود داشته باشد و در نزدیکی همان مناطقی که افراد زندگی میکنند فرصتهایی برای اشتغال و حل معضل فقر وجود داشته باشد.
ثبت دیدگاه