عشق ایرانی در روستوف روسیه
۱۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۶
0
پژوهشگر میراث فرهنگی از وجود منطقه‌ای به نام «بانوی پارسی» در روسیه اطلاع داد و داستان شکل‌گیری این منطقه را براساس مستندات ادبی و تاریخی توضیح داد.

مرتضی رضوانفر که درباره دو روستای دیگر به نام‌های «ایران» (جمهوری اوستیا) و «پارسی» (جمهوری داغستان) در روسیه پژوهش و آنها را پیش از این معرفی کرده است، در متنی که برای ایسنا فرستاد، اشاره داشت با راهنمایی دکتر نوری محمدزاده، مدیر گروه ایرانشناسی دانشگاه داغستان از وجود منطقه «بانوی پارسی» در روسیه مطلع شده است و براساس پژوهش انجام شده و با استناد به چندین منبع روسی درباره وجه تسمیه منطقه «بانوی پارسی» توضیح داد: «در اوایل قرن ۱۹میلادی سرباز جوانی که از خانواده‌ای درمانگر از منطقه روستوف امروزی بود توسط قوای دشمن، اسیر و سپس به یک تاجر ایرانی فروخته می‌شود. دختر تاجر سخت بیمار شده و پسر روس او را درمان می‌کند. بعدها عشقی شدید میان دختر تاجر و پسر روس ایجاد شده و پدر راضی به ازدواج می‌شود.

پسر پس از آزادی همراه عروس و مقدار زیادی پول راهی منطقه روستوف می‌شوند. مزرعه‌ای خریداری و نام «بانوی پارسی» می‌گیرد. با ازدیاد خانه‌ها و احداث ایستگاه راه آهن، تبدیل به یک منطقه می‌شود که در سرشماری ۲۰۱۰ میلادی بیش از ۶۰۰۰ سکنه داشت.

نام این منطقه بعدها از «بانوی پارسی» تبدیل به «پارسی» می‌شود.

شولوخوف، نویسنده شهیر روسی در رمان «دُن آرام» که برنده جایزه نوبل شد، به این روستا اشاره می‌کند.»

عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در مورد دو روستای ایران و پارسی در روسیه که درباره آنها تحقیق میدانی کرده است، این چنین توضیح داد:  «در فروردین ۱۳۹۶ که برای بررسی آثار ایرانیان مهاجر در روسیه به جمهوری‌های اوستیا، چچن و داغستان رفته بودم، با راهنمایی آقای نوری محمدزاده، مدیر وقت گروه ایرانشناسی دانشگاه دولتی داغستان به مناطقی از این جمهوری که مأمن مهاجران ایرانی بود، عزیمت کردم. از جمله مناطقی که مورد بررسی قرار گرفت، روستای پارسی در منطقه قیزلار در شمال داغستان است. این روستا که تا آن زمان در ایران ناشناخته بود، مأمن ایرانیانی از مناطق شمالی کشور خصوصاً تبریز و برخی سادات مازندران است. کدخدای روستا که لقبش سید مازندرانی بود، نمونه‌ای از یک سند حکومتی داشت که به جدش اجازه داده شده وجوهات نذری مردم را برای ارسال به آستان مقدس امام رضا (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) جمع‌آوری کند.

پس از گفت‌وگو با اهالی روستا و کدخدا، اطلاعات لازم درباره علل مهاجرت، استقرار در این نقطه و سنگ مزارهای فارسی، تهیه و به سفارت و رایزنی جمهوری اسلامی ایران تحویل شد تا مورد توجه و بررسی بیشتر قرار گیرد.

در دی‌ماه ۱۴۰۲ نیز بار دیگر به این منطقه مراجعه و اسناد جدیدتری از روستای پارسی و دیگر روستاهای ایرانی‌نشین داغستان تهیه کردم که امیدوارم با کمک دانشگاه داغستان و پژوهشگاه میراث فرهنگی، آماده‌سازی و منتشر شود.

جمعیت روستا حدودا ۲۵۰ نفر است که در نیمه دوم قرن نوزدهم به دلیل مشکلات معیشتی در ایران و نیاز روسیه به نیروی کار، به قفقاز مهاجرت کردند. اکثر مهاجرین پس از انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ میلادی به ایران بازگشتند و تعداد زیادی نیز که مجوز گرفته بودند، در روسیه باقی ماندند. اهالی به زبان‌های ترکی آذری و روسی تکلم می‌کنند و تا سال‌ها از خط و زبان فارسی در مزارها و اسناد خود استفاده کرده‌اند.

جدا از روستای پارسی در جمهوری داغستان، روستایی نیز به نام «ایران» در شمال جمهوری اوستیا قرار دارد که اهالی آن روسی و خود را آریایی می‌دانند و اجدادشان نام ایران را برای روستا برگزیده‌اند. روستای ایران قبلاً در کشور ایران معرفی شده است و من هم با کمک خانم «مدینه سُخییوا»، مدیر مرکز فرهنگ ایرانی در دانشگاه اوستیا و دکتر البرز سادسایف، مدیر گروه زبانشناسی انستیتوی علوم اجتماعی اوستیا، فرصت بررسی میدانی و گفت‌وگو با اهالی و مدیران روستا را داشتم.

مدیران روستا علاقه داشتند نمادهایی از تمدن ایرانی در این روستا نصب شود و تبادلات فرهنگی با ایران داشته باشند. مردم جمهوری اوستیا، خود را آریایی می‌دانند و جمهوری خود را «ایرستون» و زبان خود را «ایرُنی» می‌نامند.»

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.