با وجود اثبات ناکارآمدی دکترین بن گوریون اما استراتژی هفتم اکتبر نیز هزینههای زیادی به اقتصاد سیاسی رژیم صهیونیستی وارد کرده و موجب فرار سرمایههای خارجی از فلسطین اشغالی شده است. همچنین جنگ فرسایشی در غزه و خیز نتانیاهو برای گسترش بحران در خاورمیانه سبب ایجاد انزوای رژیم صهیونیستی در میان افکار عمومی جامعه جهانی و دولتهای منطقه غرب آسیا شده است. علاوه بر این شهرک نشینان رژیم اسرائیل امنیت نداشته و هر لحظه باید آماده برخورد موشکها و پهپادهای مقاومت باشند.تحلیل و درک چنین وضعیتی از سوی مقامات رژیم سبب شده است تا آنها خیلی زود لب به انتقاد از استراتژی نظامی نتانیاهو گشوده و آن را تهدیدی علیه روند توسعه سرزمینهای اشغالی ارزیابی کنند. در نگاه این کارشناسان اگر رژیم صهیونیستی وارد فرایند جنگ بیپایان با گروههای مقاومت شود به تدریج اعتبار اسرائیل در نقشههای کریدوری کاهش پیدا کرده و تلآویو دیگر شریک امنیتی مطمئنی برای دولتهای عربی منطقه نخواهد بود. به عبارت دیگر رژیم صهیونیستی پیش از توسعه پیمان آبراهام و عادیسازی روابط با عربستان سعودی ابتدا باید به این سوال پاسخ دهد که چگونه میتواند جایگزین آمریکا شده و به شریک امنیتی کشورهای عربی مبدل گردد.
شکست امنیتی- نظامی اسرائیل از یک گروه مقاومت که در حصار نوار غزه زیست میکند سبب برهم خوردن دستگاه تحلیل مقامات رژیم برای تعریف مفهوم بازدارندگی در سرزمینهای اشغالی شده است. تجربه ۱۱ ماه اخیر نشان داده است که دیگر دکترین بن گوریون توان بقا نداشته و باید با توجه به تحولات اخیر استراتژی جدیدی جهت مقابله با تهدیدات خارجی و در عین حال احیای موازنه در برابر محور مقاومت ایجاد شود.در روزهای ابتدایی جنگ بود که نتانیاهو، گالانت و گانتس از استراتژی جدیدی رونمایی کردند که در آن نابودی کامل زیرساختهای سیاسی- نظامی جنبش حماس در غزه پیشبینی شده بود اما واقعیتهای میدانی نشان داد که رژیم صهیونیستی نمیتواند جنبشی مردمیای را که ریشه در اندیشه و باور مردم غزه دارد به صورت کامل از بین ببرد. اخیراً شبکه خبری «سی. ان.ان» به انعکاس بازتاب این واقعیت پرداخت که عزالدین القسام موفق شده است تا با استفاده از ظرفیتهای مردمی برخی گردانهای رزمی خود را بازسازی و وارد چرخه عملیاتی کند. در چنین شرایطی سوال اساسی در میان سران رژیم آن است که برای مقابله با تهدید محور مقاومت، تل آویو باید چه سیاستی اتخاذ کنند؟ رهبران بنیانگذار رژیم اشغالگر قدس با توجه به مهاجرپایه بودن جامعه صهیونیستی و میزان تاب آوری پایین آن بر این اعتقاد بودند که به هیچ وجه نباید دامنه جنگ به شهرهای بزرگ کشیده شده و مردم عادی درگیر نبردهای پایان اسرائیل شوند. با آنکه در جریان جنگهای قبلی حزب الله و جنبش حماس، شهرکنشینها از ترس حملات مقاومت مجبور به فرار به سمت پناهگاهها میشدند اما در ۳۲۰ روز اخیر آنها وارد مرحله جدیدی شدند. طی ۱۱ ماه اخیر گروههای مقاومت لبنانی، یمنی و عراقی از سه جهت مختلف مناطق پرجمعیتی همچون تلآویو، حیفا، ایلات و الجلیل را هدف قرار دادند و زیست عادی در این مناطق را از بین بردند.به عنوان مثال پس از حملات هدفمند مقاومت لبنان به شمال فلسطین اشغالی، قریب به ۱۰۰ هزار صهیونیست مجبور به ترک منطقه شده و از مرکز اسرائیل فرار کردند.
همچنین حملات هدفمند موشکی- پهپادی مقاومت یمن سبب شده است تا بندر ایلات اشغالی از مسیر خدمات رسانی خارج شده و تبدیل به منطقهای جنگ زده شود. در شرایط فعلی ترس از حمله تلافیجویانه ایران ضمن مختل کردن زیست عادی در حیفا سبب شده تا کارخانهها، مخازن سوخت و مراکز تفریحی فعالیت خود را به حالت تعلیق دربیاورند.
با وجود اثبات ناکارآمدی دکترین بن گوریون اما استراتژی هفتم اکتبر نیز هزینههای زیادی به اقتصاد سیاسی رژیم صهیونیستی وارد کرده و موجب فرار سرمایههای خارجی از فلسطین اشغالی شده است. همچنین جنگ فرسایشی در غزه و خیز نتانیاهو برای گسترش بحران در خاورمیانه سبب ایجاد انزوای رژیم صهیونیستی در میان افکار عمومی جامعه جهانی […]
ثبت دیدگاه